کد مطلب:253222 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:338

بی ادبی متوکل نسبت به امام هادی
مرحوم علامه مجلسی قدس سره در بحارالأنوار گوید:

مسعودی در مروج الذهب گفته است كه عده ای نزد متوكل آمده و سخن چینی و بدگویی كردند كه در منزل حضرت امام هادی علیه السلام اسلحه و نامه های زیادی (از طرف شیعیانش از اهالی قم برای او فرستاده اند) موجود است. او می خواهد علیه حكومت تو شورش كرده و انقلاب كند.

متوكل پس از شنیدن این جریان، گروهی از تركان را (كه از دژخیمان او بودند) شبانه به خانه ی حضرت روانه كرد. آنان در آن دل شب خانه ی امام هادی علیه السلام را مورد هجوم و تفتیش قرار دادند، ولی چیزی پیدا نكردند.

دیدند حضرت، در منزل در بسته ای، لباس پشم پوشیده و روی ریگ و خاك، رو به قبله نشسته و قرآن می خواند.

ماموران متوكل آن امام مظلوم را به همان هیئت و حالت به نزد متوكل آوردند و این چنین گزارش دادند، ما به جستجوی خانه علی النقی علیه السلام پرداختیم ولی چیزی



[ صفحه 280]



نیافتیم، دیدیم او رو به قبله نشسته و قرآن می خواند.

متوكل در كنار سفره شراب نشسته بود و در دستش جام شراب بود. برخاست و با احترام آن حضرت را در كنار خود نشانید و جام شراب را به حضرت تعارف كرد.

امام هادی علیه السلام فرمود: «والله ما یخامر لحمی و دمی قط، فأعفنی» به خدا سوگند! هرگز گوشت و خون من با شراب آمیخته نشده، مرا معاف بدار.

متوكل او را معاف داشت. سپس گفت: «انشدنی شعرا» امام فرمود: من با شعر چندان سر و كاری ندارم، كم روایت می كنم.

متوكل گفت: باید بخوانی. حضرت امام هادی علیه السلام این اشعار را (كه در دیوان امام علی علیه السلام، و در مورد بی وفائی دنیا است) خواند:



با توا علی قلل الاجبال تحرسهم

غلب الرجال فلم تنفعهم القلل



شب را در قله های كوهها آرمیدند و مردان دلاور، آنان را پاسداری كردند، ولی قله های كوه سود نبخشید آنان را.



و استنزلوا بعد عز عن معاقلهم

الی مقابرهم یا بئس ما نزلوا



بعد از عزتی آنان را از پناهگاههای خود به سوی قبرهایشان فرود آوردند، آه چه بد فرود آمدند؟!



ناداهم صارخ من بعد دفنهم

این الاسرة والتیجان والحلل



بعد از دفن آنان، منادی صدا زد: تخت، تاج و لباسهای شما كجا است؟!



این الوجوه اللتی كانت منعمة

من دونها تضرب الاستار والكلل



كجا رفت آن چهره های مرفه كه برابرشان پرده ها و آذین ها آویخته می شد؟



فأفصح القبر عنهم حین سائلهم

تلك الوجوه علیها الدود



پس قبر به زبان فصیح از آنان پرسش كرد و گفت: این همان صورت های نیكویی هستند كه كرم ها بر آنها می غلطند و محل تاخت و تاز كرمها شده اند.



قد طال ما اكلوا دهرا و قد شربوا

و اصبحوا الیوم بعد الاكل قد اكلوا



آنها مدت طولانی خوردند و نوشیدند و اكنون خود خوراك خاك و كرمها شده اند.

راوی می گوید: «فبكی المتوكل حتی بلت لحیته دموع عینیه و بكی الحاضرون» متوكل تحت تأثیر اشعار حضرت قرار گرفت و چنان گریه كرد كه ریشش خیس شد،



[ صفحه 281]



حاضران نیز گریه كردند. سپس دستور داد امام هادی علیه السلام را با احترام به خانه اش باز گرداندند.

روایت شده است: متوكل چنان متغیر شد كه كاسه ی شراب را بر زمین زد و آن روز عیش او به عزا مبدل گردید. [1] .


[1] بحارالأنوار، ج 50، ص 211.